با سلام
شاید خیلی از شما ها این حکایت را شنیده باشید
چون با وضع کنونی ایران شبیه است پس یک بار دیگر هم انرا بخوانید وبرای دوستان خود بفرستیدشاید خیلی از شما ها این حکایت را شنیده باشید
روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستاییها اعلام کرد که برای خرید هر میمون 20 دلار به آنها پول خواهد داد.
به گرفتنشان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت 20 دلار از آنها خرید
ولی با کم شدن تعداد میمونها روستاییها دست از تلاش کشیدند…
باز هم کمتر و کمتر شد تا روستاییان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی
سراغ کشتزارهایشان رفتند.
که به سختی میشد میمونی برای گرفتن پیدا کرد.
ولی چون برای کاری باید به شهر میرفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از
طرف او میمونها را بخرد.
ببینید! من آنها را هر یک 80 دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از
بازگشت مرد آنها را به 100 دلار به او بفروشید.»
هم گذاشتند و تمام میمونها را خریدند...
روستاییها ماندند و یک دنیا میمون...!!!
همین دست است
0 نظرات:
ارسال یک نظر